دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

زمستان دهکده خاطرات

آنروزها زمستان دهکده خاطرات حال و هوای خاص خودشو داشت مردم در درون تونلی از برف رفت و آمد می کردند ارتفاع برف به بالای دو متر می رسید بخاری هیزمی (در تابستان ها هیزمش را فراهم می کردند) و گرمای مطبوعش چقدر دلنشین بود مخصوصا زمانهایی که دود آن خانه را پر میکرد جوراب پشمی ٫ دستکش پشمی که توسط مادر بزرگ بافته می شد همراه با کفش های پلاستیکی شادان پور مغازه مرحوم بابا خان نوروزی لذت برف بازی را دو چندان می کرد در کنار آن گندم برشته همراه با گردو و کشمش هم سرمای زمستان را قابل تحمل می کرد( نسل ما چقدر غرق طبیعت بود)  تعطیلی مدارس و اسکی روی برف هم یادش به خیر . 

مردم شبها نگران حمله گرگها به آغل گوسفندان بودند گاها هم این اتفاق می افتاد و خسارت سنگینی هم به اهالی دهکده خاطرات وارد می شد اما باز هم زندگی ادامه داشت و سخت کوشی و دیگر هیچ.......وزش باد و ریزش برف از درختان را نگفتم   تماشای این صحنه مخصوصا اگر نزدیک درخت باشی شما را دچار خلسه می کنه ٫خوب کافیه توصیف زمستان دهکده هنوز ادامه داره منتظر باش

نظرات 4 + ارسال نظر
آرزو پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:48

سلام دوست پرازخاطره های ناب.خیلی زیباست وقتی ازته دل یه خاطره باهمهء لذتش ازگذشته روایت میشه.گندم برشته ،واسکی روی برف هم یادش بخیر.واقعاهمهء خاطرات خوش وشیزین گذشته یادش بخیرویادش بخیردلخوشیهای کوچک و صاف دوران قبل.

خاطرات عسل زندگی در کندوی ذهن ماست که در طول سالها ذخیره شده است

نجوای عاشقانه یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:57

سلام.مثل همیشه یه خاطره ناب.موفق باشید

خاطره یعنی تراوت بخشیدن به گذشته ها تا آینده را با عقلانیت هدایت کنیم و لذت ببریم

مصطفی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:08 http://www.tousechalak.ir

با سلام خدمت شما بزرگوار ،ازاین که به یاد محله تان هستید و زحمت این وبلاگ را می کشید خوشحالم
ان شاءاله در مسیر زندگی ات موفق باشی ...

دور را دیدن یک چیز است و رفتن به آنجا چیزی دیگر

ریشه های ما اونجاست مگر میشه از ریشه جدا شد

رضا سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 19:40 http://2speed4you.blogfa.com

باور کنیم آمدن یک بهار را
باور کنیم رویش یک سبزه زار را

یک خیز تا به دمدمه صبح مانده است
باور کنیم رفتن این شام تار را

با چشم اگر گذشت زمان را ندیده ایم
باور کنیم هجرت یک جویبار را

باور کنیم امید به فردای دور را
باور کنیم آمدن یک سوار را

اصلا نیاز منطق و بحث و جدال نیست
باور کنیم فلسفه انتظار را

باور کنیم تا به ابد عشق ماندنی است
باور کنیم ماندن یک یادگار را

با لحظه ای تداعی تاریخ ظلم و جور
باور کنیم گردش این روزگار را

یک باغ پر زخنده ی گل روبروی ماست
باور کنیم گریه ی ابر بهار را

دیدیم رقص آتش و پروانه را بیا
باورکنیم رقص به بالای دار را

ممنونم از شعر دلنشینت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد