-
تنهایی دهکده خاطرات
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 23:16
گفتیم آن سالها دهکده خاطرات میزبان زمستانه تعدادی از اهالی بود اما اکنون دهکده تنهاست و در سکوت مطلق فرو رفته اگر در این فصل سری به دهکده بزنید بسیار رویایی است باد آرامی در حال وزیدن هست انواع حیوانات(شغال ، روباه ، خرگوش و.....) آزادانه در کوچه های دهکده در حال گشت و گذار هستند ، صدای پای آب چشمه معروفش در هر نقطه...
-
رویای پاییزی دهکده خاطرات
شنبه 4 آبانماه سال 1392 22:40
-
سکوت پاییزی دهکده خاطرات
جمعه 19 مهرماه سال 1392 03:06
پاییز دهکده خاطرات حس غریبی داشت آرام آرام مردم دهکده کوچ پاییزه به قشلاق را شروع می کردند و با اولین سرمای شدید عده زیادی به قشلاق می رفتند آن سالها حداکثر ده خانوار پاییز و زمستان را در دهکده بیتوته می کردند و بقیه هم راهی جیرنده می شدند! با کوچ اهالی ؛ سکوت معناداری در دهکده حاکم می شد این سکوت برای نسل ما همراه با...
-
فوتبال پیشکسوتان دهکده خاطرات
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 16:19
-
دربی دهکده خاطرات
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 10:52
بعد از سال های پر خاطره و با شکوه فوتبالی دهکده خاطرات ، نسل ما کمتر همدیگر را یکجا ملاقات کرده بود اما این اتفاق در جمعه گذشته ودر یک روز رویایی به وقوع پیوست با دعوت از تیم پیشکسوتان میانکوشک ؛ دو رقیب دیرینه داماش و میانکوشک در مقابل هم صف آرایی کردند البته این بار در قالب پیشکسوتان، چه روز رویایی! دل تو دل قدیمی...
-
درختان راش دهکده خاطرات
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1392 07:14
-
یک روز در دهکده خاطرات
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1392 15:05
دلم هوای دهکده کرده بود و تصمیم داشتم جایی از دهکده را انتخاب کنم که سالها نرفته ام از جیرنده به سوی دهکده خاطرات حرکت کردیم اهل بیت هم با ما همراه بودند در آخرین پیچ ورودی دهکده اتومبیل را پارک می کنیم و میزنیم به جنگل ؛خدای من !!جنگل انبوه و صدای پای آب ؛به سختی از بین بوته ها و جنگل رد می شویم حالا رودخانه کوچکی را...
-
تمشک دهکده خاطرات
شنبه 26 مردادماه سال 1392 09:27
-
میوه های جنگلی دهکده خاطرات
جمعه 25 مردادماه سال 1392 12:38
جنگل های اطراف دهکده خاطرات پر از میوه بود از نیمه تابستان به بعد به اوج رسش و آمادگی می رسیدند نسل پرجنب و جوش ما هم از چیدن و خوردن آن غافل نمی شد یادش به خیر چه لذتی داشت لای بوته ها دنبال توت فرنگی می گشتیم و بعد خوردن؛ اضافه آن را در چوبی نازک یا علفی سیخ میکردیم و به خانه می بردیم تا به برادر و خواهر کوچکتر هدیه...
-
غروب خاطره انگیز دهکده
جمعه 28 تیرماه سال 1392 00:34
-
ماه رمضان در دهکده خاطرات
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 01:20
آن سالها هنوز برق به دهکده وارد نشده بود و نسلی که خیلی از آنها به دیار حق شتافته اند و بقیه هم روزهای آخر عمر خود را سپری می کنند با وجود کار طاقت فرسای روزانه تمام روزه های خود را نگه می داشتند آنچه که یادم میاد هنگام سحری فردی فانوس به دست با اشتیاق و احساس وظیفه تمام محله را می گشت و سحری می خواند تا زنان و مردان...
-
چای داغ دهکده خاطرات
دوشنبه 3 تیرماه سال 1392 21:41
-
علف چینی در دهکده خاطرات
جمعه 31 خردادماه سال 1392 01:30
مراتع دهکده خاطرات با علف فراوانش ذخیره زمستانی مناسبی برای نگهداری دامهای مردم در فصل پاییز و زمستان بود چیدن علوفه از مراتع،تشریفات خاص خودش را داشت که به عنوان یک قرارداد اجتماعی نانوشته مورد قبول همه اهالی قرار گرفته بود بعد سیزده بدرجهت مراقبت از مراتع قاطع ترین فرد را به عنوان پاکار انتخاب می کردند هیبت پاکار...
-
چشم انداز بهاری دهکده
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 00:11
-
سرد آبک دهکده خاطرات
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 02:31
یکی دیگر از مناطق زیبای دهکده خاطرات در جنوب غربی آن خودنمایی میکرد با چشمه ای از آب سرد در وسط مرغزار وسیع با نام سرد آبک در پایین دست این منطقه درختانی انبوه از جنس راش با قدی برافراشته نظاره گر هر رهگذری بودند چندین چشمه کوچک با طی مسیربه رودخانه ای در پایین دهکده می پیوستند و راهی سفید رود خرامان می شدند تا به...
-
درخت خاطرات دهکده
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 11:17
-
بندر کش دهکده خاطرات
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 11:09
از خود دهکده که بگذریم مناظر اطرافش هم بیادماندنی است در جنوب شرقی دهکده خاطرات منطقه بسیار زیبایی وجود داشت به نام بندرکش با چشمه ای پر آب که محل پذیرایی مهمانان و کباب خوری مردم دهکده بود درختی تنومند در بالای این چشمه وجود داشت که یادگاری های زیادی در تنه آن خودنمایی میکرد بعضی ها اسم کامل و سال کنده کاری بعضی ها...
-
بهار زمستانی دهکده
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 12:06
-
زمستان در بهار دهکده خاطرات
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 11:55
مردم دهکده با آمدن بهار شادیهای زیادی را تجربه میکردند دیگر نگران برف سنگین که بعضی وقت ها چند روزی زندگی را فلج میکرد نبودند حتی عده ای از قشلاق به دهکده سرازیر می شدند تا کمبود علوفه برای دامها را جبران کنند اما خیلی وقتها تا آخراردیبهشت خطر سردی شدید و ریزش برف دهکده را تهدید میکرد در یکی از این سالها که زمستان...
-
به سوی دهکده خاطرات
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 17:58
-
روزهای قبل از عید در دهکده
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 23:43
تو فکربودم آن روزها در دهکده خاطرات چگونه به استقبال عید می رفتیم یادمه اول از همه قلک پولمان شکسته می شد تا یکی از وسایل عید مان را با آن تهیه کنیم سپس کنجکاو می شدیم مادر بزرگ در درون قرآن پیچیده در جا نماز ترمه برامون اسکناس نو گذاشته یا نه حتی گاهی دزدکی نگاه می کردیم و بعد متوجه می شدیم اسکناس در کتاب درون صندوق...
-
صبح بعد برف دهکده
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 14:57
-
سمنو پزان دهکده خاطرات
شنبه 23 دیماه سال 1391 18:20
زنان دهکده خاطرات بعد از فراغت از کارهای بهارو تابستان و ورود به پاییز و زمستان باز هم بیکار نمی نشستند کارهای زیادی هم در پاییز و زمستان داشتند که با اشتیاق آنها رادنبال می کردند از جمله این کارها بافتن جوراب و دستکش پشمی ، برشته کردن گندم و فندق برای روزهای سرد زمستان و درست کردن انواع حلوا و سمنو که مزه آنها فراموش...
-
راهنمای گله در دهکده خاطرات
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 23:51
-
کلبه های دهکده خاطرات2
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 00:10
کلبه های گلی دهکده زیبایی های خاص خودش را داشت نمای کلبه ها از گل رس متمایل به زرد با ترکیبی از کاه اندود شده بود دیوارهای داخلی هم با گل سفید ( سلیس نارس) که انگار گچ کاری به سبک امروز بود می درخشیدند این مصالح اطراف دهکده به وفور وجود داشت و عمدتا با تشت یا کیسه که با سر زنان یا دوش مردان حمل می شد به پای کار می...
-
و اینک پاییز دهکده خاطرات
چهارشنبه 3 آبانماه سال 1391 22:27
-
کلبه های دهکده خاطرات 1
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 09:25
تابستان به پایان رسید خیلی به ذهنم فشار آوردم تا خاطره ای را از آرشیو ذهن بکشم بیرون اما انگار کفگیر قلم به ته ذهنم خورده بود!!!نه!! مثل اینکه کم کم گوشه ای از ذهنم با خاطره ای در حال خیس شدن هست تصویری از کلبه های قبل از زلزله توی ذهنم شکل گرفت با سقف شیروانی تخته ایش ! آن زمان خانه های دهکده هم از ابزار و ادوات...
-
زرشک دهکده خاطرات
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 23:15
-
ماشین گلی دهکده خاطرات
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 22:48
در دوران کودکی یکی از کنجکاوی های ما دیدن ماشین هایی بود که وارد دهکده می شدند و چقدر دقت می کردیم به کسی که راننده اش بود تا تمام حرکاتش را در آینده تقلید کنیم در انتهای شرقی دهکده زمینی بود با گل های رس و زرد رنگ که چشمه ای هم در آنجا جریان داشت به نام (زرد چشمه) کنجکاوی های کودکانه ما نسبت به ماشین روز به روز آنقدر...
-
مقدمات شیر واره در دهکده خاطرات
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 22:52