دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

میوه های جنگلی دهکده خاطرات

جنگل های اطراف دهکده خاطرات پر از میوه بود از نیمه تابستان به بعد به اوج رسش و آمادگی می رسیدند نسل پرجنب و جوش ما هم از چیدن و خوردن آن غافل نمی شد یادش به خیر چه لذتی داشت لای بوته ها دنبال توت فرنگی می گشتیم و بعد خوردن؛ اضافه آن را در چوبی نازک یا علفی سیخ میکردیم  و به خانه می بردیم تا به برادر و خواهر کوچکتر هدیه کنیم و به تماشای خوردن او بنشینیم و لذت ببریم ؛ آلوچه های سیاه شده ریز را به صورت انبوه از بوته اش در می آوردیم تا مادر بزرگ با آن ترشی بپزد و یکی از مخلفات خورشت فسنجان تهیه شود؛ زرشک دهکده خاطرات هم خشک می شد تا کدبانوی خانه پلوی خوشمزه آن با مرغ را بپزد ؛ ازگیل (کنس) را با شیوه خاصی شبیه به زیتون در آب نمک می خواباندند برای شب های طولانی زمستان و به قول مردمان دهکده شب چره شب های زمستان و نقالی های پدر بزرگ !! امرود یا گلابی هم زودتر از موعود چیده می شد تا درون کاه و علف های انبار دفن شود و به پختگی برسد و آماده خوردن و میل کردن باشد انتظاررسیدن امرود مخفی شده درون انبار کاه  و سر زدن هر روزه و گاه به سرقت رفتن آن توسط دوستان ؛ خودش عالمی داشت ! خیلی حس گذشته گرفتم دلم گرفت!!!! برم به دیدار دهکده..تا بعد