دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)

دهکده خاطرات (داماش)

با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.

یاد ایام در دهکده خاطرات

  این وقت سال اهالی دهکده کم کم از قشلاق برمی گشتند، روزهای اول شروع دوباره زندگی در دهکده دلگیر بود ،خاطرات سال قبل و دلتنگی هایش برای مدتی افسردگی خفبفی را به همراه داشت ،اتصال خاطرات جدید به خاطرات سال قبل روزها طول می کشید و اما بعد......... دهکده اوج زیبایش را تجربه می کرد اگر یک روز صبح در ارتفاعات دهکده قرار می گرفتید حواس پنج گانه شما تجربیات بی نظیری را در بخش هیپو کامپوس قشر خاکستری مغزتان ثبت می کرد این تجربیات را با هم به اشتراک می گذاریم!! ،...حس لامسه ؛وزش باد خنک صبحگاهی ، چهره ات را نوازش می کرد و هرچه جلو تر می رفتید این نوازش مخملی تر و گزنده تر می شد ، از طرفی پاهایتان لای علف های بلند گیر می کرد و خیسی شبنم  از لای جوراب پاهایتان را سیراب می کرد.... حس بینایی ؛ لاله عباسی با رنگ قرمزش  از یک طرف، بابونه با زردیش از طرف دیگر و انواع گل های رنگی (بنفش ،زرد،صورتی و.....) منظره ای را شکل داده بودند که لاجرم به تحسین این همه زیبایی بر روی تپه ای کوچک چمباتمه می نشستی دستها را زیر چانه قرار می دادی و محو این چشم انداز بی نظیر و رنگارنگ می شدی ....حس شنوایی ؛ اولین صدایی که جلب توجه می کرد آواز دلنشین فاخته (کو کو)بود پرنده ای که پیام رسان بهار است، قدیمی های دهکده برای این پرنده تقدس خاصی قایل بودند و با آواز آن به یاد خاطرات گذشته خود می افتادند و آهی از ته دل می کشیدند!!!! دیگر صداها هم آواز پرندگان مهاجری بود که همچون مردم دهکده از قشلاق برگشته بودند.... حس بویایی؛ به قول سهراب: در گلستانه چه بوی علفی می آید، سهراب ما نمی دانست که در دهکده علاوه بربوی علف  بوی گلها  هم مستت می کند تا  با تنفس عمیق آن را به عمق جان بفرستیم وعطر شامه نوازش تلنگری باشد برخاطرات گذشته..... حس چشایی؛ بعد از گردش صبحگاهی وقتی به کلبه پدری بر می گشتید کتری سیاه شده روی آتش هیزم ، قوری روی خاکستر داغ ، شیر جوشیده درون پیاله، پنیر تازه درون بشقاب ، و نان محلی درون سفره...........ادامه باشما و ذهن کنجکاوتان......تا بعد

سمبوسه دهکده خاطرات

بهار دهکده خاطرات شادابی اهالی دهکده را چند برابر می کرد گفتیم زنان دهکده متناسب با فصول سال غذاهای خاص هر فصل را تهیه می کردند این غذاها با توجه به امکاناتی که طبیعت هر فصل فراهم می کرد تهیه می شد ..... یکی از دست پخت های خوش مزه بهاری زنان دهکده سمبوسه (کالانک) بود ... بعد از رویش گیاهان در فصل بهار در بین این گیاهان تره محلی می رویید با نام مشکران ؛ زنان دهکده در گروه های چند نفره برای چیدن این گیاه معطر اطراف محله را به دقت جستجو می کردند تا به اندازه کافی آن را تهیه نمایند بعد از شتشو  آن را با ساتور بر روی تخته چوبی خرد می کردند سپس به اندازه کافی به آن پیاز ریز شده می افزودند نمک و فلفل هم طبق معمول چاشنی می شد ؛ خمیر از قبل آماده شده را به صورت چونه در می آوردند و پهن می کردند سپس سبزی آماده شده را در لای خمیر پهن شده قرار می دادند  و آماده می کردند برای بردن به تنوری که در محله شان قرار داشت( آنروزها مردم دهکده در هر محله یک تنور نانوایی ساخته بودند که به صورت شراکتی برای پخت نان از آن استفاده می کردند ؛نزدیک به ده نانوایی در کل دهکده وجود داشت) حالا سمبوسه در درون لاک چوبی منتظر سوختن هیزم تنور بود تا آماده شود برای پخت یکی دیگر از غذاهای بی نظیر دهکده ؛ نسل ما نیز در این لحظات بسیار بی قراری می کردند تا هر چه زودتر با پنیر خشک پوستی سمبوسه یا همان کالانک داغ را نوش جان کنند.... بعد از مدتی ، لاک نان روی سر زنان دهکده به سوی تنور حرکت می کرد و بعد از چند لحظه بوی نان و سبزی های درونش محله را مست می کرد و سمبوسه دهکده آماده خوردن می شد.....تا بعد