دهکده خاطرات (داماش)
با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
دهکده خاطرات (داماش)
با گذشته خود دوست باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.داماش زیبایی ، خاطرات و دیگر هیچ!
سلام یاران و طبیعت دوستان ٫ در ارتفاعات البرز غربی در ۷ کیلومتری شهر جیرنده شهرستان رودبار زیتون منطقه خوش آب وهوایی وجود دارد که از گذشته های دور ییلاق نشین مردم جیرنده بوده است با آب و هوای کاملا طبیعی . وقتی شما در شبهای تابستان قصد ماندن در این دهکده را دارید حتما باید با لباس کامل و پتوی گرم این تصمیم را عملی کنید جنگلی انبوه از درختان راش از جنوب شرقی این روستا شروع می شود و تا شمال غربی آن را محاصره می کند بوته های خودرو قبل از شروع جنگل اطراف روستا را محاصره کرده اند داماش غروب های بیاد ماندنی دارد در فصل بهار و تابستان اغلب روزها مه ای زیبا داماش را محاصره می کند و یک فضای بیادماندنی را در ذهن ها به یادگار می گذارد.
الغرض ما از دوران کودکی و نوجوانی در کندوی ذهنمان خاطراتی از این دهکده داریم که می خواهیم آنها را در اینجا به شب نشینی بگذاریم و دلتنگی کنیم برای ؛ آن روزها ؛
ادامه...
پیوندها
- جیرنده
- سفیدرود میزبان نسلها
- شهر من دیروز امروز(لوشان)
- پارسوماش.علی بیگی
- پسران کوهستان
- پروای گیلان
- قاصدک توتکابن
- ثانیه های مهافتابی
- سرزمین آسمانی ما
- شهرک شهید دیدگانی
- بانوی زمستان
- عمارلو
- خورگام
- شمالیها
- دانلود مقاله isi
- روستای دشتویل
- روستاهای ایران
- روستای کلایه
- روستای شیرکده
- استخرگاه بهشت گمشده
- روستای چشناسر
- توشه قلم
- شب های اشکور
- باران مهر
- دیزباد
- روستای پاکده
- کاپیتان محمود
- آرک توسکا
- اسطلخ کوه
- میهنم ایران زمین
- دوسالده
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همه- دهکده خاطرات در بهمن
- پاییز دهکده خاطرات
- پاییزانه دهکده
- پلو کباب مخصوص دهکده خاطرات
- دهکده خاطرات و دلتنگی هایش
- و دوباره بهار دهکده خاطرات
- برف رویایی دهکده
- رویای زمستانی ام از دهکده خاطرات
- شب چله در دهکده خاطرات
- زیبایی دیگر از دهکده خاطرات
- برف سنگین دهکده خاطرات
- زمستان در پاییز دهکده خاطرات
- دلتنگی های دهکده خاطرات
- صبح بعد باران دهکده خاطرات
- از دهکده خاطرات تا برزیل
بایگانی
- بهمن 1394 1
- آذر 1394 1
- آبان 1394 1
- اردیبهشت 1394 3
- اسفند 1393 1
- دی 1393 2
- آذر 1393 1
- آبان 1393 1
- مهر 1393 2
- شهریور 1393 1
- تیر 1393 1
- اردیبهشت 1393 4
- فروردین 1393 3
- اسفند 1392 2
- بهمن 1392 3
- دی 1392 1
- آذر 1392 2
- آبان 1392 2
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 4
- مرداد 1392 2
- تیر 1392 3
- خرداد 1392 1
- اردیبهشت 1392 4
- فروردین 1392 2
- اسفند 1391 2
- دی 1391 2
- آذر 1391 2
- آبان 1391 1
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 4
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 1
- خرداد 1391 3
- اردیبهشت 1391 4
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 2
- بهمن 1390 1
- دی 1390 5
- آذر 1390 2
- آبان 1390 5
- مهر 1390 12
- شهریور 1390 14
تقویم
بهمن 1394| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آمار : 94644 بازدید
Powered by Blogsky
ضرغام مهرگان فرد
دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:07
سلامبه شما دوست وبرادر عزیزم
بسیار جالب بود.همه خاطرات شما به نوعی خاطرات بنده هم بود وشاید خاطرات اکثر بچه هایی که در جیرنده ودر سالهای قبل پرورش یافته اند.با خواندن این خاطرات بنده به دوران قبل سفر کردم وبا مطالب شما به قول بچه های امروز حال کردم
دست مریزاد
در ضمن شما را لینک نمودم
موفق باشید
ممنونم آقا فریبرز ......یاد باد آن روزگاران٬ یاد باد
سلام استاد وب جالبی دارید عکس اولی که توش مه پیداست چه خاطراتی رو برای آدم زنده میکنه خیلی باصفاست
بله خاطرات مشترک همه ما در عمارلوی عزیز
با سلام
محضر استاد و همشهری باذوق و اصالت خودم
خوشحالم که منو پیداکردید و قابل دونستی و کامنت گذاشتین وبلاگهای قشنگی دارین ُ واقعا دهکده خاطرات زیباست هرلحظه که تصاویر منطقه زیبا را می بینی یه حس عجیبی به آدم دست می ده . یه نکته رو خدمت استاد عرض کنم شما که اینقدر با ذوق هستید حتما به سایت دیلمستان یه سر بزنید
با تشکرُ
من هم خوشحالم که شما را یافتم شما لطف دارید حتما به دیلمستان سر می زنم
عجب عکسی!چقدر قشنگه این حالتش!
ممنون که سر زدید باز هم عکس میذارم
سلام عکس زنده وپراحساسی گذاشتین.مثل قرق شدن تواوج رمانه وقتی که خودت موقع خوندن یه رمان میشی شخصیت اصلیش وتو داستان وفضاش گم میشی.مرسی پویا وبااحساس حرکت میکنید.
بله احساس سبکی به دور از استرس های معمول زندگی
جواب بدیدخیلی بهتره ممنون میشم.
حتما دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره
سلام ضرغام جان. حالت چطوره ؟ مطالب خردادماهت رو خوندم. در مورد ولیعهدم. خیلی بهم کمک کرد.واقعا چه نکات کوچکی میتونن گره گشای مسائل بزرگی بشن! خشونت این بچه برام شده بود یه بحران لاینحل. منم درگیر کارهای خودم بودم و اصلا نمیرسیدم فکر کنم به راه حل.ممنونم ازت .حق مشاوره ت هم محفوظ. راستی اگه این عکس رو خودت گرفتی تبریک میگم بهت. خیال ا انگیز و مفهومیه این عکس و حرفه ای.
ممنونم نصیر جان تربیت کاری پیچیده هست اما توجه آگاهانه رهگشاست در ضمن این عکسو داداشم که ذوق هنری خوبی داره با موبایل گرفته